God



آیا دعای دسته جمعی مهم است؟

 

 آیا دعای دسته جمعی قدرتمند تر از دعای انفرادیست؟

 

جواب: دعای دسته جمعی قسمت مهمی از زندگی کلیسایی است، که همراه پرستش، تعلیم صحیح، شام خداوند یا عشاء ربانی، و مشارکت است. 

 

کلیسای اولیه مرتب با هم جمع می شدند تا از اصول تعالیم حواریون، شکستن نان، و دعای دسته جمعی یاد بگیرند (اعمال رسولان 2 : 42). وقتی ما با سایر ایمانداران با هم دعا می کنیم، اثر آن می تواند خیلی مثبت باشد. 

دعای دسته جمعی وقتی ایمان مشترکمان را بکار می بریم، ما را متحد و بنا می کند. همان روح القدس که در هر ایمانداری ساکن است، باعث شادی ما می شود وقتی پرستش خداوند و نجات دهنده مان را از دیگران می شنویم و این اتحادی در ما ایجاد می کند که در هیچ قسمتی از زندگی نمی توانیم آنرا پیدا کنیم.

 

برای کسانی که تنها هستند و زیر بار مشکلات زندگی قرار دارند، شنیدن دعای دیگران که آنها را به تخت فیض خدا بلند می کنند، تشویق بزرگیست. 

همینطور وقتی برای دیگران شفاعت می کنیم، در قلب ما محبت و توجه به نیاز آنها رشد می کند. در عین حال دعای دسته جمعی، فقط انعکاسی از قلبهای افرادیست که در آن شرکت می کنند. 

ما باید با فروتنی (یعقوب 4 : 10)، راستی (مزمور 145 : 18)، اطاعت (1 یوحنا 3 : 21-22)، شکرگزاری (فیلیپیان 4 : 6) و اطمینان (عبرانیان 4 : 16) به حضور خدا بیاییم. 

 

متاسفانه، دعای دسته جمعی می تواند فرصتی باشد که بجای صحبت با خدا، روی سخن ما با شنوندگان آن دعا باشد. عیسی مسیح درباره این رفتار در متی 6 : 5-8 اینطور اخطار داد که وقتی عبادت میکنی برای نمایش، و طولانی مانند ریاکاران دعا نکن، بلکه در خفا و در اطاقت دعا کن تا وسوسه نشوی که ریاکارانه دعا کنی.

 

در کلام خدا جایی نیست که بگوید دعای دسته جمعی، از نظر تاثیر و جواب گرفتن، قوی تر از دعای فردیست. خیلی از ایمانداران به دعا بعنوان کاری برای دریافت خواسته هایشان از خدا نگاه می کنند، و دعای دسته جمعی اساسا فرصتی می شود برای دوباره بیان کردن لیست خواسته هایشان. 

دعای کتاب مقدسی، تجمع جریان عطش ایمانداران است که با هم وارد یک اتحاد هوشیارانه و نزدیک با خدای عادل، کامل و مقدس می شوند. چنین خدایی که به مخلوقاتش گوش می کند، باعث فوران حمد و پرستش (مزمور 27 : 4 ، 63 : 1-8)، توبه و اعتراف (مزمور 51 ، لوقا 18 : 9-14)، شکرگزاری و قدردانی (فیلیپیان 4 : 6 ، کولسیان 1 : 12)، و دعای شفاعت خالصانه برای دیگران می شود (2 تسالونیکیان 1 : 11 ، 2 : 16).

 

پس دعا، متحد شدن با خداست برای انجام نقشه او، نه اینکه بخواهیم او را وادار به انجام اراده خود کنیم. وقتی خواسته های خود را بخاطر کسی که شرایط ما را خیلی بهتر از خودمان می داند و "قبل از اینکه از او بپرسیم آنها را می داند" (متی 6 : 8) کنار بگذاریم، دعاهایمان به بالاترین جاها می رسند. 

به دعاهایی که در تسلیم به اراده مقدس خداست، همیشه جواب مثبت داده می شود، چه آن دعا بوسیله یکنفر شده باشد و چه بوسیله هزار نفر.

 

این عقیده که دعای دسته جمعی موثرتر است، تفسیری نادرستی از متی 18 : 19- 20 است "باز به شما می گویم هرگاه دو نفر از شما در زمین درباره هر چه که بخواهند متفق شوند هر آینه از جانب پدر من که در آسمانست برای ایشان کرده خواهد شد. زیرا جاییکه دو یا سه نفر به اسم من جمع شوند آنجا در میان ایشان حاضرم." 

این آیات از یک بخش بزرگی می آید که درباره راهنمایی و تربیت کلیسا در مورد گناه یک عضو است. تفسیر کردن آن بعنوان قول یک چک سفید به ایمانداران برای هر چه که در آن توافق کرده از خدا بخواهند، چه گناه آلود، چه احمقانه، نه تنها با تربیت کلیسا هماهنگی ندارد، بلکه بقیه کلام خدا را هم انکار می کند، بخصوص اقتدار خدا را.

 

بعلاوه، این اعتقاد که وقتی دو یا سه نفر با هم دعا کنند، یکنوع قدرت سحرآمیز بطور خودکار در دعاهایشان وارد می شود، کتاب مقدسی نیست.

 

 البته وقتی دو یا سه نفر با هم جمع شده دعا می کنند، عیسی مسیح در آنجا حاضر است، حتی اگر آن دو نفر هزاران مایل از هم فاصله داشته باشند.

دعای دسته جمعی مهم است، چون اتحاد بوجود می آورد (یوحنا 17 : 22 – 23)، و یک کلید است برای تشویق ایمانداران برای همدیگر (1 تسالونیکیان 5 : 11) و ملاحظه یکدیگر در محبت و اعمال نیکو (عبرانیان 10 : 24).

 


چرا کسی که تمام گناهانش به وسیله عیسی مسیح بخشیده شده است، باید خوب و پاک زندگی کند؟ 

 

اگر این اتفاق بیافتد عالی است. کسی که محبت خدا را تجربه و درک کرده باشد، زندگی اش تغییر می کند. 

کسی که عشق را دریافت کرده باشد پاسخ آن را با عشق می دهد و سعی می کند همچون یک فرزندی در عباداتش همواره از پدرش(خدا) تشکر

کند. 

برای روشن شدن مطلب داستان خیلی جالبی در این رابطه برای شما نقل می کنم. 

در روستایی که در آنجا به شدت ممنوع بود چند نفر از جوانان به جرم کردن دستگیر می شوند. 

چند تن از آنان چون پدر و مادری ثروتمند داشتند به راحتی توانستند با پرداخت جریمه مالی از رفتن به زندان رهایی یابند اما یکی از آنان که از خانواده فقیری بود راهی زندان شد. 

مادر که در تکاپوی یافتن راهی برای آزادی فرزندش بود به بیگاری گرفته شد و ازآنجا که روزانه مجبور به حمل سنگهای بزرگ وسنگین بود همیشه دستانی خونین و زخمی داشت سرانجام او توانست با رنج و زحمت مبلغ جریمه را فراهم کند و پسر را از زندان رها سازد. 

وقتی این پسر دوباره از زندان آزاد شد دوستان قدیمی خود را دید که او را دوباره به کردن دعوت می کردند اما او چنین پاسخ داد: "این کار را به هیچ عنوان دیگر تکرار نمی کنم چون آزادی به بهای بالایی اری شده است. بهای آن خون دستهای مادرم است که توسط خودش پرداخت شده است ".


????????بشارت مسیح

✨یافتن هدف و اميد✨

پدر آسمانی، تو را سپاس می‌ گویم که به ما در زندگی به‌وسیلۀ ایمان به عیسای مسیح، هدف و امیدی زنده بخشیده‌ای.

دعا می‌کنم برای عزیزانی که از زندگی خسته‌ شده‌اند، از خودشان، اطرافیان‌شان، از زمین و زمان خسته شده‌اند. هیچ هدف و امیدی در زندگی ندارند. انگار که همه‌اش به بن‌بست می‌خورند، انگار که هیچ چیزی در زندگی‌شان به‌درستی پیش نمی‌رود. 

دعا می‌کنم ای خدای پدر، که خودت را در عیسای مسیح به طرز خاصی بر این عزیزان مکشوف بگردانی.

دعا می‌کنم که امروز درک کنیم که تو ما را دوست داری و نقشه‌ای عالی برای زندگیمان در نظر داری. ارادۀ خودت را از طریق کلامت مکشوف بگردان.

 در کلامت، کتاب‌مقدس، مزمور صد و نوزدهم، آیۀ صد و پنج می‌خوانیم که:

???? "کلام تو برای پاهای من چراغ، و برای راههای من نور است."

دعا می‌کنم که نور کلام تو بر قلب ما بتابد و از راه ایمان به عیسای مسیحِ خداوند، دل و فکر و زندگیمان  تبدیل شود و ارادۀ تو را برای زندگیمان درک کنیم و شادی و امید برای یک زندگی شیرین و ابدی در قلبمان پدیدار بشود. 

اینها را در نام عیسای مسیح خداوند می‌طلبیم، 

????آمین????????


شفای افکار و دل بيمار و افسردۀ من!
همان دوران با کتاب مقدس آشنايی پيدا کردم. پس از ازدواج، همراه با همسر و فرزندانمان در يکی ازکشور‌های اروپايی مستقر شديم. بعد از مدتی، برای انجام کاری به ايران مسافرت کردم. در آن موقع بخاطر موقعيت سياسی کشور ايران، تمام دارايی خود را از دست داديم و چيزی نگذشت که پدرم در اثر سکته درگذشت. من و مادر و نوه کوچکم در موقعيت بسيار بد و ناراحت کننده‌ای ايران را ترک کرده، زندگی جديدی را در يک کشور غريب و بيگانه شروع کرديم.

در ابتدا، از اينکه اعضای خانواده‌ام در کنارم بودند بسيار احساس راحتی و خوشحالی می‌کردم، اما طولی نکشيد که زندگی من دوباره زير ‌و رو شد. يک روز نوه کوچکم بشدت مجروح شد و يک هفته بعد، در بيمارستان جان سپرد. پس از اين حادثه، دختر بيست ساله‌ام در اثر يک تصادف رانندگی کشته شد. اين حوادث ناگوار ضربه روحی شديدی به من وارد آوردند و در وضع بسيار وخيمی قرار گرفتم و دچار افسردگی شديدی شدم، بطوریکه داروهای آرامش ‌بخش هم کمکی بمن نمی‌کردند، بنابراين به بدگويی و نزاع با خداوند پرداختم.

در اين دوران، برای ادامه زندگی به شهر ديگری رفتم و متأسفانه مادرم هم در آنجا درگذشت و من کاملاً تنها شدم. آشفتگی، نا‌آرامی و افسردگی روز بروز در من شدت می‌يافت، تا اينکه روزی نياز خود را به خدا احساس کردم و او را تنها راه چاره دانستم. فکر می‌کردم که خدا را می‌توان در خانقاه پيدا کرد اما در اين راه قدمی بر‌نداشتم. چندی بعد، برای ديدار از دوستانم به شهر ديگری مسافرت کردم و در آنجا با يک کشيش ايرانی آشنا شدم. ايشان مطالبی از کلام خدا و عيسی مسيح با من در ميان گذاشتند اما من توجهی به صحبت‌های او نداشتم. پس از بازگشت به محل زندگيم، کار، محل ست و هر‌چيزی را که داشتم از دست دادم. مغشوش و نگران، با آن کشيش تماس گرفتم و او مرا به کليسای ايرانيان شهرمان معرفی کرد. برای ملاقات با کشيش، به کليسا رفتم و پس از آن، شروع به خواندن کتاب مقدس کردم.

يک شب که بسيار ناراحت بودم، در حاليکه گريه می‌کردم روی به خداوند آوردم و از او تقاضا کردم که مرا ياری دهد و نزدم بيايد و کلامش را بمن بياموزد. همينطور که در دعا بودم کتاب مقدس را باز کردم و چشمم به آيه‌ای افتاد که می‌فرمايد: " . . . خدا دعاهای تو را شنيده است . . . ". احساس کردم که خداوند با کلامش با من صحبت می‌کند و آرامش غير‌قابل‌ وصفی مرا فراگرفت.

بعد از مدت کوتاهی، به طرز معجزه‌آسايی شغل بسيار خوبی بدست آوردم و توانستم زندگی مرفهی برای خودم مهيا کنم. مرتباً به کليسا می‌رفتم و جواب تمام سؤالهايم را در کتاب مقدس پيدا می‌کردم و در حقيقت خود را به خدا کاملاً نزديک می‌ديدم و او با کلامش همواره با من سخن می‌گفت. افکار و دل بيمار و افسرده من، به طرز معجزه‌آسايی شفا يافت و علاقه شديدی برای خواندن کتاب مقدس در وجودم احساس می‌کردم . قبل از غسل تعميد مسيحی، خداوند بار ديگر از طريق کلامش با من سخن گفت که می‌فرمايد: "خدای اجداد ما تو را انتخاب کرده است تا خواست او را بدانی و . . . سخنان او را بشنوی. از اين پس بايد پيغام او را به همه جا ببری و به همه بگويی که چه ديده و شنيده‌ای."

پس از تعميد مسيحی، با خدا عهد بستم که فقط برای او زندگی کنم و سعی کنم که کلام او را بدرستی درک کنم و در زندگی خود مورد استفاده قرار دهم. امروز قلب و زندگی من متعلق به خداوند است و مصمم هستم که پيام خداوندمان را در همه جا اعلام کنم. من هر‌آنچه را که امروز در دنيا دارم و فرزندانم را متعلق به عيسی مسيح می‌دانم.


 

پدر اسماني  

????شكر براي حضور ازلي و ابدي تو شكر  هلللويا 
شكر براي اين لحظه مبارك    

????شکر  براي امروز بواسطه  ايمان و بوساطت خون عيسي مسيح كه به ما دلي توبه كار و مشتاق حضورت عطا كردي 

????شكر خداوندا اين تو هستي كه قلبمان رو از اشتياق حضورت لبريز مي سازي 

????شكر  كه  محافظت نور پر جلال تو و فرشتگانت گرداگرد عاشقان و فرزندان توست 

????شکر  هللويا برای درخشش نور امیدت ،
 

????شکر برای عشق و محبت عظيمت 

????شکر براي نان حيات روزانه ما، در مسيح ، 

????شکر برای اين فيض و  زمانهاي ملاقات با تو  


????شکرت پدرجان که امروز دلهاي تشنه و گرسنه عدالت  ات را مي بيني 
ممنونيم كه بازهم  کلیسای خودت رو بلند ميكني و به ما  فرصت عطا میکنی تا با تو باشیم و با قوت و قدرت تو گام نهاده و همه کهنه هاي دل و افكارمون را دور بریزیم تا نان تازه و شراب تازه تو را در مشکهایمان لبریز کنیم.


????شکرت پدرجان که این هفته را تو مبارک ساخته و در تمامی امور تو پیش قدم فرزندانت هستی و اراده نیکوی خودت را به انجام میرسانی و ما را در مسیر  نقشه هاي نیکویت پیش میبری.

????شکرت پدرجان که  تمامي  امروز و هر روز مان را حاكميت مي كني و حكمت و فهم كلام و سلامتی خودت را و هر انچه در آسمان است به ما عطا میکنی.

????شکرت پدرجان که  مارو حاملان عطر معرفت خويش فرار دادي و  از ما در جهت اهداف نیکویت در هر جا كه هستيم استفاده میکنی.

????جلال بر تو باد  در نام عيسي مسيح خداوندم از ازل تا ابد

 آمین✨????


‎????پنج کلید اصلی برای به کمال رساندن دوره زندگی????
 

بعضی روابط و کارهای خود را زیبا شروع میکنند اما زیبا به پایان نمیرسانند

شمشون با اقتدار شروع کرد ولی با شکست و اسارت تمام کرد
جدعون با شکستن بت ها شروع کرد ولی با شکست تمام کرد
برادر بزرگ پسر گمشده با اطاعت شروع کرد ولی با حسادت و نافرمانی تمام کرد

در مقابل پولس با نفس کشیدن در قتل و نابودی ایمانداران شروع کرد و با هویت ایمانداری پیروزمند تمام کرد او در خاتمه زندگی اش گفت : بجنگ نیکوی جنگ کردم و دوره خود را به کمال رسانیدم وایمان خود را محفوظ داشته ام .
دوم تیموتائوس 4 : 7

#پنج_کلید_اصلی پولس برای به کمال رساندن دوره زندگی اش:

قدم اول - داشتن اعتماد بنفس - خود را در فیض خدا پذیرفتن
پولس را مسیح تبدیل کرد مردم او را نمیپذیرفتند ولی او هویت جدید خود را در مسیح پذیرفته بود و طبق آن قدم برمیداشت. به فیض خدا آنچه حالا هستم هستم .
اول قرنتیان 15 : 10
.
قدم دوم - با منشاء اقتدار و باور خود درهم آمیخته شدن
پولس مسیح را منشاء اقتدار و باور خود میدانست و با او درهم آمیخته شده بود .
با مسیح مصلوب شده ام و بعد ازین نه من بلکه مسیح در من زندگی میکند.
غلاطیان 2 : 20
.
قدم سوم : با ایمان قدم برداشتن نه با شک و تردید
پولس با ایمان قدم بر میداشت نه با اگر و اما و شک و تردید .
میدانم به کی ایمان آورده ام و یقین دارم او قادرست امانت مرا تا به آخر حفظ کند
دوم تیمو تائوس 
قدم چهارم - انعطاف پذیر بودن
پولس خود را با شرایط متفاوت منطبق میکرد
اهل شریعت را مثل اهل شریعت بی شریعتان را مثل بی شریعتان وضعیفان را مثل ضعیفان شدم تا به هرنوعی آنها را برهانم همه اینکارها را بجهت انجیل کردم .
اول قرنتیان 9 : 19 تا 23
.
قدم پنجم - برای اهدافـت قیمت پرداخت کـن
پولس برای اهدافش قیمت پرداخت میکرد و دنبال پیروزیهای مجانی موقتی نبود
از یهود پنج مرتبه شلاق خوردم یک دفعه سنگسار شدم سه مرتبه کشتی ام شکست سه شبانه روز در دریا با مرگ روبرو بودم درسفرها با خطر رودخانه ها و ان و خطر از هموطنان خودم و سایرملت ها و خطر در شهرها و بیابانها و دریاها و مسیحی نمایان کاذب با محنت و مشقت و بی خوابیها و گرسنگی و تشنگی و سرما و عریانی بسربردم .
دوم قرنتیان 11 : 24 - 27


آیا دعای دسته جمعی مهم است؟

 

 آیا دعای دسته جمعی قدرتمند تر از دعای انفرادیست؟

 

جواب: دعای دسته جمعی قسمت مهمی از زندگی کلیسایی است، که همراه پرستش، تعلیم صحیح، شام خداوند یا عشاء ربانی، و مشارکت است. 

 

کلیسای اولیه مرتب با هم جمع می شدند تا از اصول تعالیم حواریون، شکستن نان، و دعای دسته جمعی یاد بگیرند (اعمال رسولان 2 : 42). وقتی ما با سایر ایمانداران با هم دعا می کنیم، اثر آن می تواند خیلی مثبت باشد. 

دعای دسته جمعی وقتی ایمان مشترکمان را بکار می بریم، ما را متحد و بنا می کند. همان روح القدس که در هر ایمانداری ساکن است، باعث شادی ما می شود وقتی پرستش خداوند و نجات دهنده مان را از دیگران می شنویم و این اتحادی در ما ایجاد می کند که در هیچ قسمتی از زندگی نمی توانیم آنرا پیدا کنیم.

 

برای کسانی که تنها هستند و زیر بار مشکلات زندگی قرار دارند، شنیدن دعای دیگران که آنها را به تخت فیض خدا بلند می کنند، تشویق بزرگیست. 

همینطور وقتی برای دیگران شفاعت می کنیم، در قلب ما محبت و توجه به نیاز آنها رشد می کند. در عین حال دعای دسته جمعی، فقط انعکاسی از قلبهای افرادیست که در آن شرکت می کنند. 

ما باید با فروتنی (یعقوب 4 : 10)، راستی (مزمور 145 : 18)، اطاعت (1 یوحنا 3 : 21-22)، شکرگزاری (فیلیپیان 4 : 6) و اطمینان (عبرانیان 4 : 16) به حضور خدا بیاییم. 

 

متاسفانه، دعای دسته جمعی می تواند فرصتی باشد که بجای صحبت با خدا، روی سخن ما با شنوندگان آن دعا باشد. عیسی مسیح درباره این رفتار در متی 6 : 5-8 اینطور اخطار داد که وقتی عبادت میکنی برای نمایش، و طولانی مانند ریاکاران دعا نکن، بلکه در خفا و در اطاقت دعا کن تا وسوسه نشوی که ریاکارانه دعا کنی.

 

در کلام خدا جایی نیست که بگوید دعای دسته جمعی، از نظر تاثیر و جواب گرفتن، قوی تر از دعای فردیست. خیلی از ایمانداران به دعا بعنوان کاری برای دریافت خواسته هایشان از خدا نگاه می کنند، و دعای دسته جمعی اساسا فرصتی می شود برای دوباره بیان کردن لیست خواسته هایشان. 

دعای کتاب مقدسی، تجمع جریان عطش ایمانداران است که با هم وارد یک اتحاد هوشیارانه و نزدیک با خدای عادل، کامل و مقدس می شوند. چنین خدایی که به مخلوقاتش گوش می کند، باعث فوران حمد و پرستش (مزمور 27 : 4 ، 63 : 1-8)، توبه و اعتراف (مزمور 51 ، لوقا 18 : 9-14)، شکرگزاری و قدردانی (فیلیپیان 4 : 6 ، کولسیان 1 : 12)، و دعای شفاعت خالصانه برای دیگران می شود (2 تسالونیکیان 1 : 11 ، 2 : 16).

 

پس دعا، متحد شدن با خداست برای انجام نقشه او، نه اینکه بخواهیم او را وادار به انجام اراده خود کنیم. وقتی خواسته های خود را بخاطر کسی که شرایط ما را خیلی بهتر از خودمان می داند و "قبل از اینکه از او بپرسیم آنها را می داند" (متی 6 : 8) کنار بگذاریم، دعاهایمان به بالاترین جاها می رسند. 

به دعاهایی که در تسلیم به اراده مقدس خداست، همیشه جواب مثبت داده می شود، چه آن دعا بوسیله یکنفر شده باشد و چه بوسیله هزار نفر.

 

این عقیده که دعای دسته جمعی موثرتر است، تفسیری نادرستی از متی 18 : 19- 20 است "باز به شما می گویم هرگاه دو نفر از شما در زمین درباره هر چه که بخواهند متفق شوند هر آینه از جانب پدر من که در آسمانست برای ایشان کرده خواهد شد. زیرا جاییکه دو یا سه نفر به اسم من جمع شوند آنجا در میان ایشان حاضرم." 

این آیات از یک بخش بزرگی می آید که درباره راهنمایی و تربیت کلیسا در مورد گناه یک عضو است. تفسیر کردن آن بعنوان قول یک چک سفید به ایمانداران برای هر چه که در آن توافق کرده از خدا بخواهند، چه گناه آلود، چه احمقانه، نه تنها با تربیت کلیسا هماهنگی ندارد، بلکه بقیه کلام خدا را هم انکار می کند، بخصوص اقتدار خدا را.

 

بعلاوه، این اعتقاد که وقتی دو یا سه نفر با هم دعا کنند، یکنوع قدرت سحرآمیز بطور خودکار در دعاهایشان وارد می شود، کتاب مقدسی نیست.

 

 البته وقتی دو یا سه نفر با هم جمع شده دعا می کنند، عیسی مسیح در آنجا حاضر است، حتی اگر آن دو نفر هزاران مایل از هم فاصله داشته باشند.

دعای دسته جمعی مهم است، چون اتحاد بوجود می آورد (یوحنا 17 : 22 – 23)، و یک کلید است برای تشویق ایمانداران برای همدیگر (1 تسالونیکیان 5 : 11) و ملاحظه یکدیگر در محبت و اعمال نیکو (عبرانیان 10 : 24).

 


چرا کسی که تمام گناهانش به وسیله عیسی مسیح بخشیده شده است، باید خوب و پاک زندگی کند؟ 

 

اگر این اتفاق بیافتد عالی است. کسی که محبت خدا را تجربه و درک کرده باشد، زندگی اش تغییر می کند. 

کسی که عشق را دریافت کرده باشد پاسخ آن را با عشق می دهد و سعی می کند همچون یک فرزندی در عباداتش همواره از پدرش(خدا) تشکر

کند. 

برای روشن شدن مطلب داستان خیلی جالبی در این رابطه برای شما نقل می کنم. 

در روستایی که در آنجا به شدت ممنوع بود چند نفر از جوانان به جرم کردن دستگیر می شوند. 

چند تن از آنان چون پدر و مادری ثروتمند داشتند به راحتی توانستند با پرداخت جریمه مالی از رفتن به زندان رهایی یابند اما یکی از آنان که از خانواده فقیری بود راهی زندان شد. 

مادر که در تکاپوی یافتن راهی برای آزادی فرزندش بود به بیگاری گرفته شد و ازآنجا که روزانه مجبور به حمل سنگهای بزرگ وسنگین بود همیشه دستانی خونین و زخمی داشت سرانجام او توانست با رنج و زحمت مبلغ جریمه را فراهم کند و پسر را از زندان رها سازد. 

وقتی این پسر دوباره از زندان آزاد شد دوستان قدیمی خود را دید که او را دوباره به کردن دعوت می کردند اما او چنین پاسخ داد: "این کار را به هیچ عنوان دیگر تکرار نمی کنم چون آزادی به بهای بالایی اری شده است. بهای آن خون دستهای مادرم است که توسط خودش پرداخت شده است ".


"به عنوان یک مسیحی، رابطه ما با انسانهای نجات نیافته چیست؟" کتاب مقدس بطور واضح اعلام می کند که سیستم دنیای امروزی برخلاف اهداف جاودانی خداوند می باشد. کلام خدا به ایمانداران مسیحی فرمان می دهد که از این سیستمِ دنیا جدا شوند ولی در عین حال مردان و ن گناهکار را به عیسی مسیح هدایت کنند. این درس ترتیب داده شده که به مسیحیان بیاموزد چگونه باید با تعادل و تداوم زندگی کنند تا با کمک خداوند عیسی مسیح بر مردم تأثیر بگذارند، بدون اینکه دنیا بر آنها تأثیر بدی

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بهترین ها الهه فاخته اقتصاد مقاومتی online-bussiness بلاگسر*اشعار خواجوی کرمانی*زندگی نامه خواجوی کرمانی motorbarg